چهارم امرداد
سالروز درگذشت پادشاه خدمتگزار و بنيانگزار ايران نوين:
رضا شاه كبير
از کتاب خاطرات ماژور هال: «از انصاف نباید گذشت که هدف نهایی رضا شاه، حفظ استقلال و سیادت ایران بود که او می کوشید تکه های از هم جدا شده و پراکندۀ ملک و ملت را با یکدیگر لحیم کند، بچسباند و ارتباط دهد. از اقوام و طوایف ضعیف و دورافتاده، ملت نیرومندی پدید آورد. برای رضا شاه، روس و انگلیس تفاوتی نمی کرد. وی سعی داشت ایران مستقلی به وجود آورد. ایرانی که نه به روس متکی باشد و نه به انگلیس... یکی از نقشه های بزرگ رضا شاه این بود که کشور را از فقر و فلاکت نجات دهد، منابع را به کار اندازد، امور مالیه را اصلاح کند و مردم از کار افتاده را دوباره به کار گیرد. در کشوری که سالهای سال دچار ورشکستگی شده بود و مردمش از هرگونه کار و کوشش گریزان بودند، اصلاحات سیاسی لازم بود. اما این کار فقط از رضا خان ساخته بود و وی بود که به تنهایی توانست بر این مشکلات انبوه فایق آید. رضا شاه یگانه مردی بود که از ایران برخاست و چنین طرحهای بزرگ و موفقی را اجرا کرد و ترقیات شگرف آن را به چشم دید. گرچه این ترقیات ارزان تمام نشد و روحانیون مرتجع که اغلب مواجبشان از انگلیس فراهم می گشت، از دشمنان سرسخت رضا شاه بودند ... »
رضا شاه كبير در 14 اسفند 1256 خورشيدي در روستاي كوچكي به نام آلاشت از توابع سوادكوه مازندران به دنيا آمد. جد بزرگ وي «مرادخان» معروف به «باوندي» بود و با درجة سرگردي در فوج سوادكوه خدمت ميكرد و يكي از فرماندهان شجاع شركت كننده در جنگ تاريخي هرات بود كه در يكي از نبردهاي همان جنگ نيز كشته ميشود.
پدر رضا شاه «سرگرد عباسعلي خان باوندي» بود كه او نيز مانند پدرش يك نظامي شجاع و وطنپرست بود كه به درجة سرگردي رسيده بود و فرمانده فوج اول سوادكوه شد. وي در روز 5 آذر 1257 خورشيدي (حدود 8 ماه پس از تولد رضاشاه) به درود حيات گفت و سرپرستي و تربيت رضاي كوچك به برادرش «نصرالله خان» سپرده گرديد. به توصية نصرالله خان، رضا كه عشق نظاميگري داشت در سال 1276 وارد فوج سوادكوه گرديد.
از تحصيلات رضا شاه در كودكي آگاهي سند دقيقي در دست نيست اما وي قادر بود متن و نوشته بخواند و وقتي براي گشايش مكاني شركت ميكرد به راحتي متن مورد نظر را ميخواند. رضا شاه پس از ورود به فوج سوادكوه رفتهرفته به دليل لياقت، شجاعت و كارداني، پلههاي ترقي پيمود و در تيراندازي با مسلسلهاي آن روز ارتش كه به شصتتير نيز معروف بودند، بيمانند بود و رقيب نداشت.
.
اين تصوير رضاشاه كه در پشت مسلسل شصت تير روسي روي كاشي بالاي درب قزاقخانه كه امروز شهرباني و وزارت امور خارجه در آنجا قرار دارد نصب شده بود كه پس از انقلاب مذهبي از بين برده شد.
.
رضا خان در جنگ مهيب «رحيم خان چليپانلو» كه در شهر اردبيل رخ داد، شركت كرد و سرآمد شركت كنندگان در اين جنگ شد. رضا خان در دو جنگ بزرگ دولت عليه «سالارالدوله» و 40 هزار نفر از طوايف شورشي كلهر كه تا ساوه پيشروي كرده بودند، شجاعانه شركت داشت. در جنگ جهاني اول، رضا خان در همدان جزو دستة تيراندازان بود و با «ماژور محمدتقي خان» افسر ژاندارم در جنگ شركت داشت. رضاخان با درجة سرهنگي، فرمانده گردان آترياد همدان گرديد و سپس رئيس فوج تيرانداز همدان شد. آنگاه به درجة سرتيپ سومي رسيد و به رياست فوج گارد تيرانداز ارتقاء درجه و مقام يافت و بعد از آن نشان و حمايل سرتيپي گرفت و در جنگهاي گيلان به رتبة اميرپنجي رسيد.
رضا خان كه در 14 سالگي به قزاقخانه رفته بود، به دليل درشتي هيكل و حرفهاي بودن در تيراندازي و رفتار جدي در سال 1264 خورشيدي به فرمانده تيپ بريگارد همدان دست پيدا كرد. رضا خان به دليل بنيه قوي و مهارت در تيراندازي، در سالهاي پيش از جنگ جهاني اول به مقام فرماندهي محافظان سفارت آلمان رسيد و بعد از آن بود كه به سرعت به درجة سرهنگي دست يافت و در حين جنگ چنان از خود شجاعت و لياقت نشان كه پس از پايان جنگ، به اين شهرت رسيد كه پرانرژيترين و شجاعترين افسر ارتش ايران است.
رضاخان از همان لحظه كه مقام فرماندهي كل قوا و سرپرستي وزارت جنگ را برعهده گرفت، بالافاصله تمام فكر و ذكر خود را متوجه انجام وظيفهاي كرد كه به او محول شده بود. وي هر چه ميتوانست براي اصلاح و تجهيز امور قشون ايران انجام ميداد. كار تأمين آذوقه و پرداخت حقوق نظاميان را بسيار مورد توجه قرار داد و بدون هيچ ملاحظهاي با عناصر نادرست به مبارزه برخاست و توانست قشون و هيأت افسران را تحت كنترل كامل خود درآورد.
پس از خلع احمد شاه قاجار توسط مجلس، رضاخان در يك دورة كوتاه توانست به مقام فرماندهي يكي از لشگرهاي قزاق برسد. وي توانست با درايت و لياقت، فرمانده روسي لشكر قزاق را عزل كند. پس از انقلاب كمونيستي در روسيه، رضاخان فرصت رد مناسب يافت و فرماندهان روسي لشگرها را بركنار نمود و به لشگر قزاق نظم و ترتيب داد. پس از اين بود كه رضاخان در ميان اسفران ارشد و افراد قزاق، مورد احترام قرار گرفت. در آن زمان مركز فرماندهي رضاخان در شهر قزوين (140 كيلومتري غرب تهران) واقع بود.
رضا خان براي خود نام پهلوي را برگزيد كه در زبان پارسي به معناي متمدن و شهري ميباشد. كلمه پهلوي به طور كلي به بزرگان سلسله ساساني گفته ميشد و زبان پهلوي يكي از زبانهاي مهم پارسي قبل از حملة وحشيانه اعراب به ايران بود كه اردشير بابكان، رئيس سلسلة پهلوي و ساسانيان اين زبان را وضع نموده بود.
رضا خان در شرايطي كه اوضاع ايران پرآشوب، خطرناك و بسيار نابهسامان بود، در سوم اسفند 1299 به همراه «سيدضياءالدين طباطبايي» در تهران براي نجات كشور كودتا كرد:
1- در شمال، «ميرزا كوچك خان جنگلي» سر به طغيان برداشته و اعلام جمهوري و استقلال كرده بود و قصد داشت خاک گیلان را از ایران جدا کند.
2- «كلنل محمدتقي خان پسيان» قصد داشت خراسان را از خاك ايران جدا كرده و همانند ميرزاكوچك خان، اعلام جمهوري کرده بود.
3- «شيخ محمدخياباني» آذربايجان را آزادستان اعلام كرده بود و در آنجا استقلال اعلام نموده بود.
4- «اسماعيل آقا سيمتقو» قسمتي از كردستان را در اختيار داشت و قصد جدايي داشت.
5- «نايب حسين كاشي» سر به نافرماني برداشته و خود را همهكارة كاشان و آن نواحي ميدانست.
6- «شيخ خزعل» با كمك انگليسيها خوزستان را از ايران جدا كرده بود و آنجا را عربستان ميخواند.
شورش در كرمانشاه، بسته بودن مجلس دوره چهارم، اشغال شمال كشور با كمك ميرزا كوچك خان و توسط روسها، اشغال جنوب توسط انگليسيها، خاندان از هم پاشيدة قاجار، و ... جملگي باعث شده بودند جامعة ايراني با هزاران تفكر روبهرو شده كه هر كدام خواستههايي جداييطلبانه داشتند. طبق معمول مذهبيون خائن و وطنفروش، به طور عمده طرفدار انگليسيها بودند.
تغییر مسیر تاریخ
پس از كودتاي سوم اسفند 1299، رضاخان به مقام سردار سپهي رسيد و در كابينه دوم «سيدضياءالدين» به مقام وزارت جنگ منصوب گرديد. رضاخان از آن پس در هفت كابينه ديگر پست وزارت جنگ را برعهده داشت. سرانجام به تاريخ 6 آبان 1302 كابينه پنجاه و هشتم با دستور احمد شاه قاجار و توسط رضا خان تشكيل گرديد. رضاخان پس از اين جهت حفظ يكپارچگي ايران، اقدام به دستگيري و تبعيد جداييطلبان، آخوندهاي مفتخور و مزدوران انگليسي و روسيه زد به طوري كه در 5 يا 6 روز، 60 تا 80 نفر از وطنفروشان را دستگير نمود.
نکته بسیار مهمی که مورخین رژیم منفور اسلامی پس از انقلاب مذهبی به آن نمی پردازند این است که پس از کودتای سوم اسفند 1299، رضا خان به 144 سال سلطنت نکبت بار سلسله قاجاریه پایان داد و تمام مظاهر سرافکندگی دوران قاجار را از بین برد. در واقع مسیر تاریخ ایران از این نقطه تغییر می کند. رضا خان از این پس بود که با وجود کم سوادی، با درایت به فکر سر و سامان دادن به اوضاع ایران و تشکیل ارتش منظم و بدون وابستگی به بیگانگان افتاد.
رضاخان در دورة پنجم مجلس شوراي ملي، تا حدودي توانسته بود بر اوضاع آشفتة ايران مسلط شود و براي برپايي رژيم جمهوري شروع به فعاليت كرده بود. مخالفان جمهوري و در رأس آنها سيدحسن مدرس، بر عليه سردار سپه سر به شورش برداشتند و احساسات بازاريان و مذهبيون تهيمغز را تحريك كردند. رضاخان پس از ناتواني در برپايي جمهوري و مخالفت مجلس و روحانيون خائن، روز 18 فروردين 1303 از نخست وزيري استعفا داد و به عنوان قهر و اعتراض به رودهن رفت. پس از چندي گروهي از نمايندگان مجاس همچون دكتر مصدق، مستوفيالممالك، مشيرالدوله، مؤتمنالملك از مجلس خواستند تا ميان وليعهد و رضاخان آشتي برقرار كند. پس از اين بود كه اوضاع به حال عادي بازگشت و به دليل مخالفتهاي گفته شده، برپايي رژيم جمهوري رنگ باخت. چندي بعد با پيشنهاد «علياكبرخان داور» و «عبدالحسين تيمورتاش» ماده واحدهاي براي انحلال سلسله قاجاريه تهيه شد و تك تك نمايندگان مجلس به دليل ناتواني سلسله قاجاريه و اوضاع پريشان ايران، اين لايحه را امضاء كردند.
در اين هنگام مردم دو دسته شدند. يك دسته جمهوريخواه و گروهي ديگر جمهوري را موكول به رأي يك مجتهد صاحب فتوا ميدانستند. سردمدار جمهوريخواهان، انگليسيها بودند كه با هدايت فردي مزدور به نام «محمد خالصي» آتش جمهوريخواهي را برپا ساخته بودند. وي از عمال و جيرهخوران انگليس بود به طوري كه در جامعة عراق، خالصي را فردي انگليسي ميدانستند.
رضاخان با مشورت فردي به نام «فرج الله خان بهرامي» انديشه نظام جمهوري را مطرح ساخت. اين بار رضاخان به قم رفت و با علماي تراز اول درباره تغيير رژيم سلطنت به جمهوري با آنان گفتگو كرد. ولي علما كه همواره طبق نظرات دولت فخيمة انگليس عمل ميكردند، با نظام جمهوري مخالفت ورزيدند. طولي نكشيد كه سيدحسن مدرس نيز به مخالفان جمهوريت پيوست. پس از تظاهرات و اعتراضهاي شديد در مسجد سپهسالار كه به تحريك آخوندها صورت گرفت، رضاخان دست از جمهوري خواهي برداشت.
رضاخان كه به حفظ يكپارچگي ايران اهميت بسياري ميداد، پس از اين جريانات، متوجه ولايات شد. شورش «سردار رشيد» كه خواهان حكومت مستقل لر و كرد در غرب ايران بود، حركت جداييطلبانة ميرزاكوچك خان جنگلي (مزدور روسها) در شمال كه خواهان جدايي گيلان از ايران بود و همچنين تحركات بلوچها در شرق كشور و بخش عربنشين خوزستان كه در دست «شيخ خزعل» (عامل مستقيم انگليسيها) بود، سركوب كرد.
رضاخان با زيركي فراوان و با كمك سپهبد فضل الله زاهدي (پدر اردشير زاهدي)، شيخ خزعل را همراه با سه فرزندش در 20 آوريل 1920 دستگير و تحت نظر به تهران فرستاد. قيام طرفداران شيخ خزعل كه با كمك مالي انگليسيها انجام گرفت توسط رضاخان سركوب شد. شيخ خزعل سرانجام در سن 74 سالگي يعني 26 مارس 1936 به مرگ طبيعي درگذشت. پس از بازگشت كامل اين قسمت عرب نشين و باارزش به ايران و تبديل نام آن به خوزستان، رضاشاه نام مناطق عربي را به پارسي تغيير داد و شهر ناصريه را به اهواز، محمره را به خرمشهر و فلاحيه را به شادگان و ... تغيير نام داد. رضا خان جهت جلوگيري از شورش اعراب، بسياري از قبايل عربي را به خراسان و فارس در شرق و مركز ايران هجرت داد و قبايل اصيل را به جاي آنان در اين شهرها سكونت داد. با مخالفت آخوندها و بازاريان مرتجع و عوام بيسواد با نظام جمهوري، رضاخان در آذر ماه 1304 نخستين كابينة نظام سلطنتي شاهنشاهي و شصت و دومين كابينة مشروطه را به رياست ذكاءالملك فروغي معرفي كرد. به تاريخ 4 ارديبهشت 1305 طي مراسمي تاجگذاري كرد.
رضا شاه و انگليس
رضا شاه چند سال پس از به قدرت رسيدن، به علت دخالتهاي بيجا و علني استمعاگران انگليسي، دست آنها را از تمام امور كوتاه كرد. رضا شاه از خارجيها نفرت شديدي داشت. بر خلاف آنچه تمامي مورخين مدعي بودهاند كه رضا شاه ثروت هنگفتي در بانكهاي خارج اندوخته بود، اين ادعا درست نبود. اين زماني آشكار شد كه محمدرضا شاه در 25 مرداد 1332 هنگامي كه با هواپيماي شخصي خود و به خلباني زندهياد تيمسار محمد خاتمي به خارج از ايران رفت، چنان دچار بيپولي بود كه «فلكس آقايان» دسته چك امضاء شدهاش را در اختيار او قرار داد كه هرچه لازم دارد از پولهاي او برداشت كند. از سوي ديگر بانو اشرف پهلوي نيز كه آن زمان در خارج به سر ميبرد، دچار بيپولي شديد بود. اين بار نيز همسر «فلكس آقايان» كه دوستش بود به وي پول قرض داد.
رضا شاه كبير تا سال 1310 توانست دست استعمار پير انگليس را از ايران كوتاه كند. وي براي توسعه، آباداني و پيشرفت اجتماعي و صنعتي ايران به سمت آلمانها رفت. به دليل دشمني رضا شاه با انگليسيها بود كه نيروهاي استعمارگر شوروي و انگلستان در سوم شهريور 1320 ايران را مورد تهاجم همهجانبه قرار دادند و به اشغال خود درآوردند. سابقه دشمني رضا شاه با انگليس سبب شد كه بر اثر پافشار وينستون چرچيل (نخست وزير وقت بريتانيا) رضا شاه از ايران به اجبار تبعيد گرديد.
خدمات رضا شاه كبير
1- لباس يكدست (متحدالشكل)
رضا شاه در سال 1307 طي حكمي به وزار، روساي ادارات و مستخدمين دولت دستور داد تا لباس متحدالشكل پوشيده، كلاه لبهدار بر سر گذاشته و كراوات بزنند. براي دانشآموزان نيز اونيفورم خاصي به رنگ خاكستري شامل يك نيم تنه و شلوار در نظر گرفته شد. طبق معمول يكصد سال اخير، مقاومتها با تحريك متحجرين مذهبي و آخوندهاي وابسته به انگليس شروع شد. رضا شاه اين دستور را به صورت لايحه در مجلس شوراي ملي به تصويب رساند و پس از آن نظام وظيفه را اجباري كرد. از نظر رضا شاه همه بايد براي كشورشان به خدمت نظام ميرفتند و اين براي روحانيون تنپرور، بسيار سخت و گران آمد.
.
2- مبارزه با قانون شکنان
رضا شاه پس از آگاهي از وابستگي تيمورتاش (وزير دربار) با روسها، وي را دستگير و زنداني نمود و سپس در زندان اعدام كرد. به جز اينها، رضا شاه در مبارزه با وطنفروشان و تجزيهطلبان وابسته به اجانب همچون شيخ خزعل، ميرزا كوچك خان جنگلي، محمدتقي خان پسيان و ... موفق عمل كرد و توانست ضمن حفظ امنيت كشور، ايران را يكپارچه نگه دارد.
3- كوچاندن عشاير
رضا شاه از همان آغاز سلطنت، طبق برنامة حساب شده براي خواباندن تحريكات ايلات و عشاير، شروع به كوچاندن آنها به نقاط مختلف ايران كرد و بدين وسيله از قدرت سياسي و نيروي نظامي آنان كاست. تلاش رضا شاه براي اعاده امنيت و آرامش در كشور به ويژه در مناطق عشايرنشين كه اغلب با گردنهبگيري و سرقت، راههاي دهات دوردست را ناامن ميكردند بسيار قابل تقدير و حائز اهميت است.
.
.
4- سفر به تركيه
رضا شاه و همراهان در روز دوشنبه 12 خرداد 1313 با قطار عازم تركيه شد و بعد از ظهر 26 خرداد 1313 وارد ايستگاه آنكارا در پايتخت تركيه گرديد و مورد استقبال گرم «مصطفي كمال پاشا« (آتاتورك) قرار گرفت. رضا شاه در اين سفر بسيار تخت تأثير تمدن و فرهنگ مدرن تركها قرار گرفت و در بازگشت درباره آتاتورك چنين گفت: «ما رفته بوديم با يك مرد بسيار بزرگ ملاقات كنيم، ما بايد ملت خودمان را همان طور به درجات رشد و ترقي برسانيم كه او ملت خودش را رسانيده است.»
.
.
رضا شاه كبير در نطقي ديگر در تركيه ميگويد: «به واسطة برداشتن خرافات مذهبي در مدت سلطنت، من اميدوارم كه هر دو ملت بعد از اين با هم يك روح صميميت متقابل دست در دست داده، منازل سعادت و ترقي را طي خواهند كرد... بايد روحانيت امروز الگوي و نمونة جامعه باشد... اميد است اصلاح امور روحانيت شود تا ديگران اصلاحشان نيز آسان گردد.»
5- كشف حجاب
روز 17 دي ماه 1314 ، رضا شاه كبير به اتفاق ملكه و دخترانش در جشن دانشسراي مقدماتي حضور يافتند و براي اولين بار، نخستين نماد خرافه مذهبي و مظهر عقبماندگي يعني حجاب را كنار گذاشتند و بدون حجاب وارد دانشسرا شدند. ملكه ديپلم و جوائز دانشآموختگان دوشيزه را توزيع نمود و رضا شاه در تالار ديگر، جوائز و ديپلم دانشآموختگان پسر را اهدا كرد. در اين جشن، همسران رجال سياسي، وزرا و نمايندگان مجلس شوراي ملي نيز بدون حجاب شركت داشتند.
.
رضا شاه كبير روشهاي اصلاحي خويش را همچنان ادامه داد. بر خلاف قوانين ننگين و شرم آور جمهوري اسلامي براي زنان و دختران، وي كمترين سن ازدواج براي دختران را از 9 سال به 15 سال تمام تغيير داد. به زنان اجازة طلاق داد و دفاتر ازدواج و طلاق را در تمامي شهرهاي ايران افتتاح نمود.
اقتصاد ايران
قبل از رضا شاه كبير، ايران به شكل ملوك الطوايفي اداره ميشد. در گيلان «ميرزا كوچك خان جنگلي»، حكومتي خودسر تشكيل داده بود و طمع به جداسازي گيلان از ايران داشت. در سيستان، «دوست محمد خان» حكم ميراند، در خراسان، «كلنل محمدتقي خان پسيان» انديشه تجزيهطلبي داشت، «صوات الدوله قشقايي» خود را حاكم فارس ميدانست و از حكومت مركزي تبعيت نميكرد. «شيخ خزعل» به كمك انگليسيها فرمانرواي خوزستان شده بود. آذربايجان نيز به جدايي فكر ميكرد و «لاهوتي» (شاعر معروف) خود را رهبر و حاكم اين خطه از ايران ميدانست. حكم احمد شاه قاجار تنها در تهران جاري بود. دول استعمارگر روس و انگليس در فكر تقسيم ايران بودند. انگليسيها براي رسيدن به منافع خود، به رضاخان كمك كردند تا به قدرت برسد. با اين حال بريتانياي استعماگر به مدت 15 سال تاوان اين اشتباه خود را داد. وقايع پس از سال 1308 به روشني نشانگر نفرت رضا شاه از سياست ويرانگر انگليس است. پژوهشگران مزدور مينويسند رضا شاه را انگليسيها آوردند ولي نمينويسند چرا او را مجبور به استعفا كرده و از ايران بردند. رضا شاه كبير زماني به قدرت رسيد كه جمعيت ايران حدود 10 ميليون نفر بود. مردم ايران به شدت فقير بودند و درآمد سرانه از 10 تومان بيشتر نبود. در اين سازماني به نام صنايع وجود نداشت و كشور در فقر و فلاكت و بيماري و جهل و خرافه و بيماري غوطهور بود.
.
رضا شاه کبیر هنگام بازدید از مراحل بازسازی تخت جمشید
.
در دوران رضا شاه كبير، صنايع و معادن توسعه بنا شده و توسعه يافتند. در حالي كه قسمت بزرگ درآمد ايران از صادرات غيرنفتي يعني محصولات كشاورزي بود. صنايع شيشه، صابون، منسوجات و ... در کارگاههای کوچکتر و تولیداتی همچون شکر در کارخانه های بزرگتر با سرمایه گذاری خارجی و دولت آغاز شدند. گسترش معادن از قبیل سنگ و زغال سنگ نیز در دوران رضا شاه محقق گردید. خط آهن ایران توسط کارشناسان مجرب آلمانی احداث گردید. این خط آهن به قدری کارایی داشت که پس از اشغال ایران در شهریور 1320، نیروهای انگلیسی بیش از ده میلیون تن ابزارآلات جنگی و خواروبار را توسط همین راه آهن از جنوب به شمال ایران منتقل کردند.
مراحل زندگی رضا شاه کبیر
1278 : به خدمت بریگاد قزاق درآمد.
1294 : به درجه سرهنگی رسید.
3 اسفند 1299 : پس از انجام کودتا، به فرماندهی کل قوا دست یافت.
7 اردیبهشت 1300 : وزیر جنگ شد.
25 تیر 1300 : به سرکشی های سران عشایر فارس پایان داد.
اول شهریور 1300 : شورشیان و جدایی طلبان آذربایجان سرکوب شدند.
مهر ماه 1300 : به سرکشی سران مازندران پایان داد.
11 مهر 1300 : به فتنه مشهد پایان داد.
آذر ماه 1300: پایان دوره جدایی گیلان از ایران که توسط مزدور روسها یعنی میرزا کوچک خان جنگلی به وجود آمده بود، اعلام شد.
15 آذر 1300 : تشکیل ارتش متحدالشکل و انحلال قزاقخانه، ژاندارمری و اخراج بیگانگان از ارتش.
19 بهمن 1300 : پایان دادن به فتنه ای که در تبریز روی داده بود.
1301 : تشکیل نیروی هوایی مدرن و ارتش سازمان یافته.
1301 : بنیان گذاری اداره کل طرق، شوارع، وزارت فلاحت و تجارت و فواید عامه و آغاز به کار راهسازی در کل ایران.
1302 : تاسیس جمعیت شیر و خورشید ایران.
16 آبان 1302 : تشکیل کابینه توسط رضا خان.
فروردین 1303 : تشکیل دومین کابینه توسط رضا خان.
16 اردیبهشت 1303 : اجرا کردن قانون خدمت نظام وظیفه.
7 آذر 1303 : پایان همیشگی فتنه شیخ خزعل، مزدور سرسپرده انگلیسی ها.
اردیبهشت 1304 : تاسیس بانک پهلوی که امروز بانک سپه نامیده می شود.
1304 : تأسیس اداره ثبت احوال برای صدور سجل (شناسامه) که قبل از آن ایرانیان فاقد هرگونه شناسنامه یا کارت شناسایی بودند.
17 خرداد 1304 : آغاز ساخت راه آهن سراسری در ایران.
19 آبان 1304 : پایان دادن به سطلنت نکبت بار قاجاریه.
21 آذر 1304 : برگزاری انتخابات نمایندگان برای تعیین قانون اساسی جدید.
5 اردیبهشت 1305 : تاجگذاری رضا شاه کبیر
20 اردیبهشت 1306 : لغو لایحه کاپیتولاسیون توسط رضا شاه، تشکیل وزارت دادگستری با اصول مدرن که تا پیش از آن، مسائل حقوقی و جزایی توسط آخوندها حل و فصل می گردید.
28 مرداد 1307 : تأسیس بانک ملی ایران
.
آخوند خميني: اين پدر و پسر دشمن علم و دانش بودند!!
.
1308 : تأسیس و ساماندهی نیروی دریایی قدرتمند و منطبق با اصول جدید نظامی.
6 خرداد 1309 : امتیاز چاپ اسکناس از انگلیسی ها پس گرفته شد.
1310: لغو قرارداد ننگین نفت دارسی با پاره کرده آن توسط رضا شاه کبیر.
1313 : مراسم هزاره فردوسی با حضور رضا شاه کبیر برگزار شد.
1313 : برای نخستین بار در ایران، به دستور رضا شاه دانشگاه تأسیس گردید.
.
.
1314 : وضع و اجرای قانون رفع حجاب، این نماد عقب ماندگی و قرون وسطایی.
1314 : مقررات حفظ حقوق کارگران و کارگری به دستور رضا شاه به اجرا درآمد.
1316: به دستور رضا شاه، ایران به 10 استان تقسیم شد و برای هر استان، استاندار تعیین شد تا مشکلات و نارسایی های هر منطقه منعکس شده و رفع گردند.
5 مهر 1316 : آغاز به کار کارخانه دخانیات و تعطیلی مغازه های غیربهداشتی سیگارپیچی در سراسر ایران.
27 مرداد 1317 : راه آهن عظیم جنوب به شمال به هم پیوست و کار ساختمان و ریل گذاری آن با کیفیت بسیار عالی به پایان رسید.
4 اردیبهشت 1319 : اولین فرستند رادیو در ایران به دستور رضا شاه راه اندازی و شروع به کار کرد.
3 شهریور 1320 : نیروهای استعمارگر روس و انگلیس از شمال و جنوب با تمان قوا و استفاده انبوه از تانک و هواپیمای بمب افکن و ناوشکن های سنگین، بدون اعلان جنگ وارد خاک ایران شدند و ارتش تازه تاسیس رضا شاه را وادار به تسلیم نمودند.
رضا شاه کبیر پس از سوم شهریور 1320 به مدت 22 روز نخوابید و تمام در فکر دفاع از کشور و مردم ایران بود. (رجوع کنید به خاطرات ارتشبد فردوست) انگلیسی ها که کینه شدیدی از رضا شاه داشتند، وی را محبور کردند از تهران خارج شده به اصفهان برود و از آنجا با قطار تا یزد و سپس با اتومبیل تا بندرعباس خود را برساند تا سوار بر کشتی مورد نظر آنان شده و به مکانی نامعلوم که بعدها مشخص شد جزیره ای دورافتاده و بد آب و هوا به نام موریس است تبعید گردد.
رضا شاه کبیر پس از آغاز جنگ جهانی دوم سعی بسیاری داشت تا ایران را از گزند این جنگ به دور نگه دارد و به همین دلیل اعلام بی طرفی نمود. اما رضا شاه سالها بود که دست استعمارگران را از ایران کوتاه کرده بود و با آلمانها که خوی استعماری نداشتند با شرایط بسیار بهتر، معامله پایاپای انجام می داد و کارشناسان زبده آلمانی در غالب آبادانی و رنق اقتصادی، حضوری چشمگیر در ایران داشتند. این امر به مذاق استعمار پیر انگلیس خوش نیامد و بارها به رضا شاه تذکر دادند که از بکارگیری کارشناسان آلمانی در ایران جلوگیری به عمل آید و حتا او را مورد تهدید نیز قرار دادند. رضا شاه به هیچ وجه اهمیتی به تهدیدات انگلیسی نمی داد و از این رو انگلیسی ها شروع به تخریب شخصیت و دروغ پراکنی علیه رضاه شاه کردند. رادیو دهلی بیشترین تبلیغات را بر علیه رضا شاه سامان می داد. این رادیو، ناسزا، تهمت و فحش بر شاه ایران به راه انداخته بود. پس از امضای قرارداد دفاعی بین روس و انگلیس، رادیو مسکو نیز از رادیو دهلی پیروی کرده و رضا شاه را جبار، پول پرست و آدمکش توصیف می کرد؛ چیزی که برازنده استالین، دیکتاتور کشور خودشان بود.
.
.
استعمارگران متجاوز روس و انگلیس تنها یک شرط به رضا شاه پیشنهاد کردند: رفتن رضا شاه از ایران و کناره گیری همیشگی از سلطنت. نیروهای اشغالگر لحظه به لحظه مناطق بیشتری را به تصرف خود در می آوردند. وظیفه اشغال تهران بر عهده نیروهای ارتش سرخ روسیه محول شده بود. از روز 15 شهریور، رادیو لتدن تبلیغات بسیار گسترده ای را بر علیه رضا شاه به راه انداخت. حیرت انگیز این بود که این نوع حمله و دروغ پراکنی نیز توسط رادیوی BBC در سال 1357 بر ضد محمدرضا شاه فقید ترتیب داده شد و تا روزی که شاه فقید با چشمانی گریان از ایران خارج نشده بود، این حملات و دروغ پراکنی ها ادامه داشت.
روز 26 شهریور 1320، رضا شاه کبیر تحت فشار انگلیسی ها، نامۀ استعفای خود را از سلطنت به وسیله فروغی در مجلس به اطلاع همگان رساند. در بعد از ظهر، شاه جدید، اعلاحضرت محمدرضا شاه فقید، در تالار جلسه علنی مجلس شورای ملی، طبق قانون اساسی مشروطه سوگند یاد کرد.
.
رضا شاه كبير با تنی رنجور و ضعیف در واپسین روزهای زندگی در تبعید
.
رضا شاه به سمت اصفهان حرکت کرد و برای ناهار دو عدد تخم مرغ نیمرو و مقداری نان خشک در سینی حلبی صرف نمود. از آنجا عازم بندرعباس گردید. سپس با کشتی انگلیسی ها به جزیره بد آب و هوای موریس (جزیره ای در اقیانوس هند و در نزدیکی جزیره ماداگاسکار) برده شد. رضا شاه شرایط بسیار سختی را در این جزیره سپری نمود و به علت بیماری، چندی بعد به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی منتقل گردید. در این شهر در روز 4 / 5 / 1323 خورشیدی، سه سال پس از کناره گیری اجباری، باتنی رنجور و روحی آزرده و در سال 67 سالگی در تنهایی، سکوت و ناامیدی، حسرت و اندوه از دنیا رفت.
روحش شاد.
.
.پیوندها:
سند کبیر شدن رضا شاه
پیکر رضا شاه
اتاق خواب رضا شاه
استعفانامه رضا شاه
نامه آدولف هیتلر به رضاشاه
تخریب قبر رضا شاه کبیر توسط مذهبیون خائن
۲ نظر:
اي واي ارش خان بازم حالمون رو گرفتي بابا بخدا اين مردم حقشونه بدتر از اينا بايد سرشون بياد بايد يكي وليشون باشه بايد به نون شبشون محتاج باشن ايراني كه نبايد راحت زندگي و از لذتهاي زندگي بهره اي ببره بايد مثل...شب تا صبح بياد حسن وحسين دو هزار سال پيش هي توسرش و سينه اش بزنه بابا حقشه گناه بقيمون هم اينه كه تو ايراني هستيم كه يه مشت گاو و گوسفند نژاد عربستاني استيلا پيدا كردن رومون ..تا وقتي هم كه صدامون در نياد همين اشو همين كاسه امروز احمدي نژاد ميگفت ما از خدامونه تحريممون كنن .......
ارش خان جسارتا در صورت امكان درباره هواپيماي p-3f ايران وقابليتهاي اون مطلب بزاري منو شرمنده خودت ميكني اطلاعات مبسوطي تا حالا نتونستم پيدا كنم
ارسال یک نظر