با پوزش فراوان به دلیل دیرکرد در چاپ ادامهء نوشتار
عمليات پنجه عقاب و خاطراتي از يك تفنگدار نيروي دريايي
نوشته: George C. Larson
نقشه پروازی گروه دلتا
.
عمليات پنجه عقاب و خاطراتي از يك تفنگدار نيروي دريايي
نوشته: George C. Larson
نقشه پروازی گروه دلتا
.
پس از آنكه تماسهاي ديپلماتيك براي خاتمه دادن به گروگانگيري بی دلیل و خارج از تمدن انسانی كاركنان سفارت ايالات متحده به نتيجهاي نرسيد، به دستور پرزيدنت جيمي كارتر، نهادي ويژهای در پنتاگون براي انجام عمليات نظامي آزادسازی گروگانها تشكيل شد. اين گروه دو راهكار جهت رسيدن به آزادي گروگانها پيش رو داشتند:
1- عمليات فرعي نظامي با استفاده از بمب افكن هاي سنگین B-1 و موشكهاي كروز با كلاهك هستهاي جهت فشار به تهران.
2- استفاده از تكاوران بسيار ماهر جهت اجراي يك عمليات نجات در تهران (تكاوران گروه دلتا).
.
1- عمليات فرعي نظامي با استفاده از بمب افكن هاي سنگین B-1 و موشكهاي كروز با كلاهك هستهاي جهت فشار به تهران.
2- استفاده از تكاوران بسيار ماهر جهت اجراي يك عمليات نجات در تهران (تكاوران گروه دلتا).
.
.
اما برنامه ی دوم مد نظر قرار گرفت و تنها پس از دو ساعت از دريافت دستور، ما به راه افتاديم. عمليات برطبق برنامه در حال پيشرفت بود. غروب روز 24 آوريل 1980 (4 ارديبهشت 1359) هشت تفنگدار نيروي دريايي (خودم هم يكي از آنان بودم) سوار بر هليكوپتر سيكورسكي RH-53D موسوم به سي استاليون (Stallion Sea) عرشهي ناو هواپيمابر يواساس نيميتز (USS Nimitz) را به نقطهاي واقع در عمق 500 مايلي خاك ايران ترك كرد، منطقهاي بياباني و بی آب و علف كه نزديك شهر طبس واقع شده بود. (منطقهای بین رباط پشت بادام و رباط خان) آنها قرار بود به ساير نيروهاي رزمي و شش هواپيماي ترابري C-130 ملحق شوند. برخي از اين هواپيماهاي ترابري فقط حامل سوخت جهت هليكوپترها بودند. اما يك اتفاق باعث وقوع آن حوادث ناگوار شد.
.
اما برنامه ی دوم مد نظر قرار گرفت و تنها پس از دو ساعت از دريافت دستور، ما به راه افتاديم. عمليات برطبق برنامه در حال پيشرفت بود. غروب روز 24 آوريل 1980 (4 ارديبهشت 1359) هشت تفنگدار نيروي دريايي (خودم هم يكي از آنان بودم) سوار بر هليكوپتر سيكورسكي RH-53D موسوم به سي استاليون (Stallion Sea) عرشهي ناو هواپيمابر يواساس نيميتز (USS Nimitz) را به نقطهاي واقع در عمق 500 مايلي خاك ايران ترك كرد، منطقهاي بياباني و بی آب و علف كه نزديك شهر طبس واقع شده بود. (منطقهای بین رباط پشت بادام و رباط خان) آنها قرار بود به ساير نيروهاي رزمي و شش هواپيماي ترابري C-130 ملحق شوند. برخي از اين هواپيماهاي ترابري فقط حامل سوخت جهت هليكوپترها بودند. اما يك اتفاق باعث وقوع آن حوادث ناگوار شد.
.
هر هليكوپتر RH-53D يك سيستم به نام BIM يا (Blade Inspection Method) دارد. هر ملخ اين هليكوپتر توخالي است و درون آن از گاز نيتروژن فشرده پر شده است. ميزان فشار اين گاز درون ملخ با يك گيج به چراغ هشدار دهندهاي در درون كابين خلبان متصل شده است. اگر ملخ دچار آسيب شود، اخطار به وسيلهي یک گيج به صورت روشن شدن چراغ به خلبان اعلام ميشود. اكنون يكي از هليكوپترها قبل از رسيدن به نقطهي تعيين شده در ايران، دچار اين نقص ميشود. خلبان و كمك او، هليكوپتر را در مكاني (استان كرمان) فرود ميآورند و ديگر هليكوپتر همراهشان آنها را سوار ميكند.
.
.
پس از آن، يك هليكوپتر ديگر نيز دچار اشكال فني در سيستم آويونيك خود شده و به سرعت به سمت ناو نيميتز باز ميگردد. اكنون تنها شش هليكوپتر باقي مانده است، يعني حداقل تعدادي كه طبق برآورد و نقشهء طراحی شده براي تكميل عمليات لازم است. بدبختانه طوفانهاي شديد شن كه از ویژگیهای دائمی اين منطقه در ماههاي آوريل و مي است در محاسبات پيش بيني نشده بود و باعث مشكلات زيادي در پرواز هليكوپترها شد. اين موضوع نيز در دفتر خاطرات فرمانده عمليات، سرهنگ چارلز بكويث (Colonel Charles Beckwith) نيز آمده است: «آنها (هليكوپترها) به نظر ميآمد كه از نقاط مختلف جغرافيايي به محل تعيين شده ميرسند.» (نقل از كتاب نيروي دلتا – Delta Force – نوشتهي سرهنگ چارلز بكويث) بنابراين ما با يك ساعت تاخير در آنجا بوديم. (محل فرود به نام رمز Desert One معرفی شده بود)
.
.
هنگامي كه سرهنگ بكويث به نيروهايش دستور داد تا سوار هليكوپترها شده و به سمت نقطهي تعيين شده در حومهي تهران (لشگرك) حركت كنند، خبر بد ديگري دريافت كرد: يكي ديگر از هليكوپترهاي RH-53 دچار نقص فني در سيستم هيدروليك شده بود. بكويث ماموريت را لغو كرد تا نيروها و تجهيزات را به سلامت برگرداند، اما در تاريكي شب 24 آوريل 1980، يك هليكوپتر RH-53 كه در حال پرواز ايستا (ثابت) بود، به يكي از هواپيماهاي C-130 برخورد كرد و سرهنگ بكويث صداي انفجار شديدي را شنيد. C-130 كه در حال سوخترساني به هليكوپتر RH-53 بود به سرعت آتش گرفت. 8 سرباز قبل از آنكه بتوانند از مهلكه فرار كنند در آتش سوختند و كشته شدند و 52 گروگان آمريكايي، شبي ديگر را در اختيار گروگانگيرها سپري كردند.
.
روز بعد و در جريان يك برنامهي مستقيم تلويزيوني، پرزيدنت جيمي كارتر شخصن مسئوليت عمليات ناموفق نجات گروگانها را برعهده گرفت. عمليات ناموفق نيروي دلتا در صحراي ايران، باعث شد تا ايالات متحده يك سال بعد قدم به طراحي يك هواپيماي مناسب نمايد و بدينگونه هواپيماي V-22 موسوم به Osprey ساخته شد. هواپيمايي كه هنگام معرفي آن، اعلام شد كه با پرندهاي مناسب مانند V-22 عمليات نجات گروگانها در ايران، به گونهاي ديگر رقم ميخورد. هليكوپترهاي RH-53 برد پروازي و سرعت بسيار كمي داشتند و بدينسان بود كه هنگام سوختگيري، آن برخورد غمانگيز پيش آمد.
.
.
.
با توجه به عقيم ماندن طرح آزادسازي ديپلماتهايش در تهران، ايالات متحده با توجه به خصومت ديرينهي صدام حسين با ايران (هم قبل از انقلاب مذهبی 1979 و هم پس از آن)، گروگانگيري اعضاي سفارتش را با تحريك رژيم صدام جهت اقدام نظامي بر عليه ايران، جبران نمود و بدين ترتیب، اقدام تعدادي از دانشجويان افراطي تهی مغز در تهران، منجر به شعلهور شدن آتش جنگ مهلك هشت ساله گشت، جنگي كه در آن حدود یک ميليون نفر از دو كشور كشته شدند و هيچ نتيجهاي هم به جز زیان براي دو كشور به ارمغان نيآورد. اينك كه به گذشته مينگرم، با اندوهي فراوان به ياد دوستان كشته شدهي خود در آن بيابان جهنمي ميافتم.
سرنوشت عبرت آموز گروگانگیران
محمد موسوی خوئینیها
خوئینیها که رهبر معنوی دانشجویان در جریان اشغال سفارت آمریکا و از نزدیکان روحالله خمینی هندی پیش و پس از انقلاب مذهبی ۱۳۵۷ بود، پس از مرگ خمینی مسئولیتهای رسمی وی سلب شد. پس از آن با انتشار روزنامه توقیفشده سلام (۱۳۷۰ تا ۱۳۷۸) که به شدت از سیاستهای دولت انتقاد میکرد، نقش مهمی در پیروزی محمد خاتمی در انتخابات سال ۱۳۷۶ ایفا کرد. خوئینیها معمولن از سوی مخالفان به جاسوسی برای شوروی، داشتن اعتقادات کمونیستی و حتا توطئه علیه خامنهای متهم میشود. روزنامه سلام به دلیل چاپ سندی در ارتباط با ترورهای سازماندهی شده دگراندیشان توسط جمهوری اسلامی در سال ۱۳۷۸ توقیف شد و خوئینیها در دادگاه ویژه روحانیت به جرم انتشار اسناد محرمانه کشور به محاکمه کشیده شد. اعتراض دانشجویان طرفدار وی به توقیف روزنامه سلام آغازگر حمله وحشیانه مزدوران حکومت به کوی دانشگاه تهران و حوادث روزهای پس از آن شد. حوادثی که تا زمان انتخابات خرداد 88 نیز همچنان ادامه پیدا کردند و هنوز هم آتش زیر خاکستر محسوب می شوند. در کتاب «شنود اشباح» نوشته «رضا گلپور» از وابستگی وی به سازمان جاسوسی شوروی (KGB) پرده برداشته شده است.
محسن میردامادی
میردامادی در پی پیامدهای اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران و دستگیری های فلهای فعالان سیاسی و دگراندیش در روز ۲۳ خرداد بعد از جلسه حزب مشارکت بدون هیچ گونه حکم قضایی و اتهامی به همراه سایر اعضا بازداشت گردید. وی پس از ۲۴ ساعت آزاد گردید ولی چند روز بعد دوباره به صورت غیرقانونی توسط لباس شخصی ها بازداشت گردید و به بند 209 زندان اوین منتقل گشت. لازم به ذکر است در طول این مدت به هیچ یک از اعضای خانواده وی و همچنین وکلا وی اجازه ملاقات داده نشده است.
ابراهیم اصغر زاده
او هرچند هنوز از اقدام خود در اشغال سفارت آمریکا دفاع میکند اما اظهار داشته که حاضر است به خاطر این کار عذرخواهی کند، اگر این کار به بهبود روابط دو کشور کمک کند. او داشتن برنامهای برای گروگانگیری و یا اقامت طولانی در سفارت را رد کردهاست و میگوید با پشتیبانی خمینی و حضور مردم در جلوی سفارت برای حمایت از آنان چارهای جز باقی ماندن در سفارت برای آنان نمانده بود. شورای نگهبان صلاحیت او را برای نمایندگی در مجلس چهارم رد کرد و ۲۴ ساعت پس از پایان دوره نمایندگیاش دستگیر و به مدت یک ماه در سلول انفرادی بازداشت شد.
سعید حجاریان
وی که از قربانیان تروریسم دولتی جمهوری اسلامی است در سال ۱۳۷۸ توسط شخصی به نام سعید عسگر در مقابل شورای شهر تهران ترور شد. وی از این ترور جان به در برد، اما از آن پس زندگی بسیار سختی را بر صندلی چرخدار میگذراند و دچار اختلالات شدید گفتاری شده است. سعید عسگر پس از این ترور محاکمه شد و به ۱۵ سال زندان محکوم شد. همدست او که راننده موتورسیکلت سوزوکی 1000 حامل سعید عسگر بود به ده سال زندان محکوم شد. هرچند سعید عسگر یک روز نیز در زندان نگذرانید! پدر سعید عسگر در جریان رسیدگی اعلام کرد که آن شب فرزندش تا صبح در خانه بوده است. به نظر می رسد مسئول حادثه غیر از وی باشد و نیرو های اطلاعات سپاه دست به این کار زده اند که با زنده ماندن سعید حجاریان مجبور به پیدا کردن افرادی شده اند که مسئولیت ترور را بپذیرند. حجاریان پیشتر در ۸ شهریور ۱۳۶۰ مورد سوء قصد گروهک مجاهدین خلق قرار گرفته بود. وی از سال ۱۳۷۷ دست به انتشار روزنامه «صبح امروز» زد که در جریانات سیاسی آن روز نقش اطلاعرسانی عمدهای را بر عهده گرفت. ترور وی پس از افشاگریهایی درباره قتلهای زنجیرهای در این روزنامه صورت گرفت. او از جمله صدها تن از فعالان سیاسی بود که در جریانات مربوط به رویدادهای پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران (خرداد ۱۳۸۸) بازداشت و روانه زندان اوین شد.
عباس عبدی
وی در آستانه سالگرد تصرف سفارت آمریکا در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۸۱ به اتهام واهی جاسوسی به حکم سعید مرتضوی بازداشت شد. خانواده وی از جمله همسر و دخترش نیز در معرض اتهام قرار گرفتند. وی عضو هیات مدیره موسسه پژوهشی «آینده» بود و در کنار سایر اعضای این موسسه از جمله دکتر قاضیان و بهروز گرانپایه دستگیر شد. برخورد با موسسه نظرسنجی آینده که عبدی یکی از اعضای آن بود هنگامی آغاز شد که پس از سخنرانی علی خامنهای علیه اصلاح طلبان که خواستار مذاکره با آمریکا بودند نتایج سه نظرسنجی توسط این موسسه و دو موسسه دیگر (پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی و موسسه ملی سنجش افکار عمومی) در مطبوعات منتشر گشت که حاکی از موافقت 75% مردم ایران با مذاکره میان ایران و آمریکا ود. علی خامنهای که توهم دشمن بینی کل دنیا را دارد، مذاکره با آمریکا را خیانت نامیده بود و پس از انتشار نظرسنجیها آن را ساخته دشمن نامید. دستگاه قضایی این نظرسنجی کاملن علمی را جعلی دانست و این موسسه را متهم به تبلیغ علیه نظام الله از طریق نظرسنجی کرد. در ادامه اتهام جاسوسی برای آمریکا و کشورهای غربی و ... نیز به اتهامات اضافه شد. بهروز گرانپایه، علیرضا علوی تبار و حسینعلی قاضیان دیگر مدیران این موسسه نیز در کنار عباس عبدی بازداشت و محاکمه شدند. یک سال پس از محکوم شدن عباس عبدی و قاضیان به زندان و پذیرش تمامی اتهامات در دادگاه، عباس عبدی طی نامهای مراحل مختلف شکنجه و آزار شدید در جریان بازجوییها، متهم کردن اعضای خانواده وی که به سرپرستی سعید مرتضوی قاضی پرونده و دادستان تهران روی داد و او را وادار به پذیرش اتهامات در دادگاه کردند را افشا کرد. وی در بخشی از این نامه مینویسد: «کلیه تعلق خاطرم را به حکومتی که سه دهه برایش فعالیت کردم از دست دادهام که دیگر بخواهم برای اصلاحش انتقاد کنم.» وی در پایان نامه نوشت که هنوز ناگفتههای فراوانی پیرامون آنچه در زندان روی داده دارد. وی در این نامه تاکید دارد که بازجویان وی از پرسنل سپاه پاسداران بودهاند. وی نامه دیگری نیز به دیوان عالی کشور پیرامون بخش اصلی پرونده موسوم به بند «د» نوشت و آن را یک فاجعه ملی خواند. وی در این نامه سعید مرتضوی را متهم کرد که خود یک سند محرمانه را جعل کرده و به عنوان سند کشف شده از منزل عبدی در پرونده وی قرار دادهاست.
سخن پایانی
جمهوری اسلامی تا جایی که توانست از اشغال کنندگان و گروگانگیران سفارت آمریکا در تهران انتقام گرفت. همچنین با توجه به اینکه ایالات متحده در 32 سال گذشته هیچگونه اقدام جدی برای مقابله با این رژیم صورت نداده است و همچنین آزمایشات گوناگون موشکهای بالستیک دوربرد جمهوری اسلامی که باعث رشد فروش جنگ افزارهای پیشرفته دفاع موشکی و غیره به کشورهای منطقه و حتا فرامنطقهای گشته و جبران قابل توجهی از بحران مالی را برای ایالات متحده فراهم ساخته است، میتوان جمهوری اسلامی را بزرگترین حافظ منافع ایالات متحده در منطقه قلمداد نمود. همچین با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، روند دیدگاه مظلومیت اسرائیل در جهان که هیچگاه سابقه نداشته، رو به فزونی است.
.
پیوندها:
سنگ یادبود جانباختگان
.
۲ نظر:
سلام!
نوشته هات هميشه خواندني و تازه ست.
ممنون به خاطر تلاشت.
درود
با سپاس فراوان...
مثل هميشه عالي بود
ارسال یک نظر